نویسنده‌: حسین عباسى

مسأله‌ی گفتمان دینى و مسائل زنان یا زن و اسلام که جان اسپوزیتو از آن به عنوان بحث داغ جوامع مسلمان یاد می‌کند، از دغدغه‌‌هاى مهم فاطمه مرنیسى۱۹۴۱ نویسنده مغربى‌تبار است. به نظر اسپوزیتو، آنچه در این روند مهم می‌نماید تبیین نسبت سنت با تحول است که در مباحثى چون «نقش مذهب در سیاست و جامعه» نمود می‌یابد و یکى از مباحث مهم درباره مناسبات زن و مرد و به ویژه موقعیت و نقش زنان در جامعه بوده است. کشمکش براى دستیابى به برابرى، یعنى نزاع برسر تعریف معناى برابرى و تعریف نقش‌‌ها و مناسبات زن و مرد، همچنان ادامه دارد. این جنگ، تنها برسر هویت و ایمان دینى نیست بلکه جنگى جنسیتى، طبقاتى، سیاسى و اقتصادى نیز هست.[1]
فاطمه مرنیسی، تنها به زبان فرانسه می‌نگارد. نخستین کتاب او «رفتار جنسی در جامعه‌ی اسلامی تابع سرمایه‌داری»[2] در سال ۱۹۸۲ به عربى ترجمه شد و کتاب دیگر وى، « حریم سیاسی؛ پیامبر و زنان»[3] (۱۹۹۰) که در ایران با نام «زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش» برگردان شده، در جهان عرب با استقبال فراوانى روبرو شد.

مسائل زنان، در تاریخ گذشته و کنونى، محورهاى اساسى اهتمام مرنیسى است. به گفته‌ی نصر حامد ابوزید، بحث زن در گفتار مرنیسى، تنها جنسیت را دربر نمی‌گیرد. نیز، مسأله مهم او، عقب ماندگى اجتماعى و انحطاط فکرى و یا قضایاى دینى نیست بلکه افزون بر این، همه مسأله «بحران سلطه‌ی سیاسى» و رابطه‌ی سلطه و مردم را در طول تاریخ مدنظر دارد.[4]

از نوشته‌‌هاى مرنیسى که به عربى ترجمه شده، می‌توان از این کتاب‌‌ها نام برد:

1. نساء على أجنحة الحلم (۱۹۹۸)
2. سلطانات منسیات (۱۹۹۶)
3. الخوف من الحداثة (۱۹۹۴)
4. صور نسائیة (با همکارى دیگران)(۱۹۹۶)
5. ماورآء الحجاب (۱۹۹۷)
6. أحلام النسآء (۱۹۹۷)
7. شهرزاد لیست مغربیة (۲۰۰۲)
8. العابرة المکسورة الجناح؛ شهرزاد ترحل إلى الغرب (۲۰۰۲)
9. هل أنتم محصنون ضد الحریم (۲۰۰۰)



تابوى جنسیت

مرنیسى در نخستین کتاب خود، براساس آمارى که ارائه می‌دهد، وضعیت زنان و خانواده‌‌هاى تهیدست جامعه خود را بررسى کرده و همزمان، نقش ایدئولوژى‌‌ها و سیاست‌‌هاى کشور مغرب را در این زمینه بیان داشته است. وى، از سیاستمداران و فرهیختگانى انتقاد می‌کند که در پى نوسازى کشورند اما دیدگاه آنان نسبت به «زنان» هیچ تغییرى نمی‌کند. از این رو ـ و به نگروى ـ تا هنگامی‌که زن، فرودست باشد، نمی‌توان در زمینه‌‌هاى اقتصادى و سیاسى، به دموکراسى دست یازید.[5]

وى در مقاله چهارم این کتاب، از «بکارت ساختگى» یاد می‌کند: دختران ناچارند به خاطر تجربه‌‌هاى جنسى پیش از ازدواج، و براى بازیابى دوباره عفت خود، تن به جراحى سپارند؛ یعنى نیرنگى زنانه آن هم به خاطر مردانى که به دنبال امرى محال می‌گردند... اگر مردان، بر اساس منطق و سفارش‌‌هاى والاى اسلامى عمل می‌نمودند باید پیش از ازدواج، تجربه‌‌هاى جنسى نمی‌داشتند. نویسنده، تن دادن به چنین اعمالى را دستاورد سرکوبى کهن جنسیت می‌داند که جاى عشق و احترام را گرفته است و خاستگاه این پریشانى و نگرانى را فقدان برابرى جنسى می‌نامد؛ چالشى که حتى با سرشت انسانى و اجتماعى بشر، به مبارزه برخاسته است.[6]

پژوهش‌‌هاى مرنیسى در این زمینه که در آن براى نخستین بار با ارائه آمارى رسمى به بررسى طبقه پایین اجتماعى پرداخته شده، ارزشمند است. پیش از این در تحقیق‌‌ها و پژوهش‌‌ها، نگارندگان تنها به بررسى وضعیت زنان طبقه متوسط و بالا، از آمار رسمى استفاده می‌کردند.[7]

به نگره‌ی مرنیسى، در همه‌ی ادیان توحیدى، شکافى میان عالم توحیدى و «زن» ایجاد شده که این تفاوت و فاصله، در اسلام بیشتر شده است و از آنجا که در فرهنگ اسلامى و عربى، آمیزش جنسى به صورت تابویى درآمده، حجاب، جایگاه ویژه‌اى در فرهنگ اشغال کرده است... شگفت اینکه هرچند پیامبر اسلام، یاران خود را به مبارزه با فرهنگ جاهلیت و خرافات تشویق می‌کرد اما هراس مردان، از زنان، از بین نرفت. وى، پس از بررسى مسأله‌ی حجاب در تاریخ به نتایجى می‌رسد. به نظر نویسنده، میان اسلام راستین و اسلامى که با گذشت تاریخ به‌وجود آمده، تفاوت‌‌هاست. نخستین گروه زنان مسلمان، با مطرح نمودن مسائلى چون ارث، شرکت جستن در جنگ و بهره‌مندى از غنایم جنگى، نقش زن در روابط جنسى، و خشونت علیه زنان از پیامبر خواستند تا از پروردگار بخواهد درباره اراده آزاد زنان به عنوان افرادى مؤمن، رأى خود را اعلام دارد و هرچند اسلام، سنت‌‌هاى کهن و فرسوده را در مورد زنان و بردگان، دگرگون ساخت، امروزه، خشونت علیه زنان و با ارائه‌ی تأویلى کلیشه‌اى از آیاتى چون «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ»(نساء/34) جواز خشونت علیه زنان صادر می‌شود. حجاب در نگاه مرنیسى، در شمار برنامه‌‌هاى اسلامى، به عنوان یک ساختار ارزشى منسجم بوده که به همه رفتارها و کردارهاى مردم آن سامان، نظر داشته است.[8]



زن‌ستیزى در فرهنگ‌‌هاى دیگر
مرنیسى، با توجه به تعریفى که از واژه Misogyny (زن‌ستیزى، زن‌گریزى، زن‌پرهیزى) ارائه می‌دهد، چین و ایالات متحده آمریکا را به داشتن سیاست‌‌هایى ناعادلانه نسبت به زنان متهم می‌سازد زیرا زنان این دو کشور ـ به ویژه در مسأله تحدید نسل و انتخاب کارهاى مورد پسند ـ به حقوق خود دست نمی‌یابند.[9] مرنیسى، در کتاب «صور نسائیة» در تلاش است نشان دهد نه تنها جهان عرب، دست به اعمال خشونت و نادیده گرفتن حقوق زنان می‌زند بلکه حتى کشورهایى چون آمریکا، که از مدعیان برابرى حقوقى‌اند، نمی‌توانند داعیه عدم تبعیض داشته باشند. نویسنده در کتاب دیگر خود «هل انتم محصنون ضدالحریم» به بررسى واژه‌‌هایى چون حریم (حرمسرا، اندرونى)، جاریة/ قینة (کنیز)، محظیة (زن صیغه‌اى، معشوقه) و معادل آنها در برخى زبانها می‌پردازد و به این نتیجه می‌رسد که میل به داشتن حرمسرا و اندرونى، در همه کشورها بوده است. مرنیسى، این میل را ویروسى نامیده که چون ویروس ایدز عمل می‌کند.

مرنیسى، بر اساس آمار، نشان می‌دهد که چگونه زنان در بخش آموزش، حتى در کشور فرانسه ـ که شعار آزادى و دموکراسى سر می‌دهد ـ در مرتبه کمترى نسبت به مردان قرار دارند. پیش از این، برخى از غربیان بسان «یوهان لیز» کاهن آلمانى ـ به دفاع از تعدد زوجات پرداخته است. وى با وجود مخالفت کلیسا، کتابى با نام «پیروزى ایده چند همسرى»[10] نگاشت. نیز، رواج داشتن حرمسرا و عقیم کردن پسران در میان یونانیان و رومیان، پیش از خلفاى عباسى و سلاطین عثمانى، مرنیسى را بر آن می‌دارد تا به دفاع از اسلام و جهان عرب بپردازد. وى، براى آشکارکردن سیرى ناپذیرى و شهوترانى غربیان، اندیشه کهن و معاصر غرب را می‌کاود و به بررسى شعرهاى ویکتور هوگو، تابلوهاى ماتیس واینگر، تاریخ روم و یونان باستان، و ... می‌پردازد.[11]

نویسنده در کتاب «الجنس کهندسة اجتماعیة» نظرگاه پیشینیان را درباب وضعیت طلاق، چندهمسرى و ازدواج بررسى کرده است: پیش از اسلام، دو رویکرد در باب ازدواج وجود داشته است یکى مادرانه که در آن پدر، حقى نسبت به فرزندان خود نداشت و زن از لحاظ جنسى آزاد بود و عفت، نقشى در ین زمینه ایفا نمی‌کرد. در اینگونه ازدواج‌‌ها، خانواده و عشیره زن، نیازهاى مادى او را برآورده می‌کرد و زن، تحت پوشش خانواده خویش بود، چنین زنانى به همراه فرزندانشان در میان عشیره خود، روزگار می‌گذراندند. رویکرد دوم ـ که امروزه بر پا مانده ـ همان رویکرد پدرسالارى است.

مرنیسى در این کتاب نیز آمارى ارائه می‌دهد که میزان انحرافات جنسى را در کشور خود نشان می‌دهد. در پایان می‌پرسد: از چه رو جدایى میان دختران و پسران نتوانسته است از میزان روسپیگرى و انحرافات بکاهد؟ چنین وضعیتى مرنیسى را بر آن داشته تا روابط در کشور خود را «هرج و مرج جنسى» بنامد زیرا در آن کشور، هیچ گونه انسجامى میان حقیقت موجود با اندیشه‌‌هاى انسانى، یافت نمی‌شود.[12]

مرنیسى در کتاب «سلطانات منسیات» فرهنگ‌‌هاى زبان عربى و تاریخ عربى ـ اسلامى را می‌کاود تا از یک سو زبان مردسالارانه عربى را به چالش کشد؛ زبانى که براى مردانى که به سلطه و قدرت می‌رسند، نامها و لقب‌‌هاى فراوانى به کار می‌برد (خلیفه، سلطان، ملک و ...) اما براى زنانى که پاى در وادى خلافت می‌گذارند نامهایى برگزیده می‌شود که یا از نامها و القاب مردان به عاریه گرفته شده و یا داراى بار معنایى دیگرى است. از سوى دیگر، در این کاوش تاریخى، مرنیسى به لیست بلندبالایى از زنان دست می‌یازد که برخلافت رسیده‌اند و یا خلیفه و سلطان (پسر و همسر آن زنان) تنها نام خلیفه را یدک می‌کشیدند وگرنه تمامى برنامه‌‌هاى لشکرى و کشورى بر عهده مادران و زنان ایشان بوده است. از شمار زنانى که به خلافت رسیده بودند ـ تا جایى که خطبه جمعه را می‌خواندند و سکه به نام آنها ضرب می‌شد ـ از راضیة و شجرة الدر در عصر ممالیک، خاتون‌‌هاى مغول (جمیله، اردجى، تند و ...) در میان اهل سنت و مناطق غیرعربى و در سرزمین‌‌هاى عربى و به ویژه یمن از اسماء، أروى دختران شهاب الصلیحیه یاد می‌کند. مرنیسى، کشور یمن و حکومت شیعه مذهب آن را، کشور و حکومت استثنایى جهان عرب می‌نامد که در آن، بسیارى از زنان به کار سیاست مشغول بوده‌اند.[13] مرنیسى، در بازنگرى به تاریخ نشان می‌دهد که پیش از این «عربستان، جامعه برده‌دارى بود، به این معنا که معمولاً به یکى از این دو گروه تعلق داشتند» آزاد (حر) و برده (عبد). این امر هم براى زن و هم براى مرد صادق بود... اما با پیدایش اسلام، چارچوب‌‌هاى فکرى تمدن اسلامى «در الإسلام» از آزادى و دموکراسى حمایت کرد ولى شگفت‌آور است که پانزده قرن بعد، قدرت استعمارى به کشورهاى اسلامى فشار می‌آورد تا حقوق انسانى و همچنین حقوق زنان را احیا کند... هنوز این پرسش باقى است که چرا امروز این تصویر زن از اسلام ـ «کنیزى» که هرگاه امید فریفتن را از دست می‌داد توطئه می‌کرد ـ سمبل جاودانه زن مسلمان شده است. در حالى که خاطره ام‌سلمه‌‌ها و عایشه‌‌ها و سکینه‌‌ها و زنانى نظیر آنان جرقه‌اى بیدارکننده ایجاد نمی‌کند و رفتار و منش آنها بسیار دور و غیر واقعى به نظر می‌رسد.[14]



منبع: روزنامه‌ی ایران، سه‌شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۳، ۵ ربیع الثانى ۱۴۲۵، صفحه‌ی فرهنگ و اندیشه، سال دهم


پی‌نوشتها:
------------------------------------------
[1] - زنان در جوامع اسلامى مدرن، جان اسپوزیتو، ترجمه و تخلیص: رزا افتخارى، زنان، شماره ۵۶.
[2] - السلوک الجنسى فى مجتمع اسلامى رأسمالى تبعى.
[3] - الحریم السیاسى؛ النبى و النساء.
[4] - دوائر الخوف؛ قراءة فى خطاب المرأة، نصر حامد ابوزید، المرکز الثقافى العربى، الطبعة الاولى، ۱۹۹۹، ص ۲۴۵. ابوزید در یکى از بخشهاى این کتاب، به بررسى مقاله فاطمه مرنیسی (اسلام و دموکراسى) پرداخته است بنگرید به ص ۲۴۵ تا۲۷۷ .
[5] - السلوک الجنسى فى مجتمع اسلامى رأسمالى تبعى، فاطمة مرنیسی، ترجمه: فاطمة الزهراء أزرویل، دارالحدثة، بیروت، ۱۹۸۲، ص ۲۸ تا ۳۶ .
[6] - پیشین، ص ۶۷ تا ۸۰ .
[7] - حقوق المرأة فى الکتابة العربیة منذ عصر النهضة، بوعلى یاسین، دارالطلیعة الجدیدة، سوریا ـ دمشق، الطبعة الاولى، ۱۹۹۸، ص ۱۷۸ و ۱۷۹ .
[8] - زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش، فاطمه مرنیسى، ترجمه ملیحه مغازه‌اى، نشر نى، چاپ اول، ۱۳۸۰، ۲۳۲ تا ۲۳۶.
[9] - در این باره مى توان به مجبور ساختن زن در بسنده نمودن به یک فرزند در چین و عدم موافقت شرکتهاى آمریکایى در به کارگیرى زنان متأهل ـ و با نام شعارهایى چون منافات داشتن کارهاى سخت با بچه دارى و در نتیجه اهمال مسأله مهم زاد و ولد، اشاره نمود.
[10] - (Polygamy Triomphatix).
[11] - هل انتم محصنون ضد الحریم؟، فاطمة مرنیسی، ترجمه: نهلة بیضون، المرکز الثقافى العربى ـ نشر الفنک، الطبعة الاولى، ۲۰۰۰، فصل‌‌هاى ۸ ، ۹ و ۱۰ .
[12] - الجنس کهندسة اجتماعیة؛ بین النص و الواقع، فاطمة مرنیسی، ترجمه: فاطمة الزهراء آزرویل، نشر الفنک ـ المرکز الثقافى العربى، الطبعة الثانیة، ۱۹۹۶ .
[13] - سلطانات منسیات؛ نساء حاکمات فى بلاد الإسلام، فاطمة مرنیسی، ترجمه: فاطمة الزهراء أزرویل، نشر الفنک ـ المرکز الثقافى العربى، الطبعة الاولى، ۲۰۰۰، ص ۱۳۳ تا ۲۱۰ .
[14] - زنان پرده‌نشین و مردان جوشن‌پوش، همان، ص ۱۹۴ ، ۲۷۳ و ۲۸۳.